کد مطلب:312232 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:316

سال 35 هجرت
پس از كشته شدن عثمان، آنان كه از ظلم قریش به ستوه آمده بودند، برای بیعت با علی (ع) به سوی او شتافتند. مردم مدینه، عراقی ها، شورشیان مصر، تبعیدیان كوفه و بصره و برخی سران صحابه و نیز گروهی از قریشیان كه از عثمان ناراضی بودند و از سفره ی گسترده ی او كم نصیب گشته بودند، مانند طلحة و زبیر در انبوه مردم حضور داشتند.

علی (ع) حكومت خود را بر پایه ی انجام فرمان های كتاب خداوند و پیروی از سنت



[ صفحه 56]



رسول گرامی اسلام بنیاد می نهد [1] و تلاش خود را صرف نگهبانی دو میراث گرانبهای پیامبر (ص): قرآن و اهل بیت (ع) می كند. تقویت ایمان مردم، آگاه ساختن آنان از حلال و حرام و احكام خدایی، بسط عدالت حقیقی، شناساندن گفتار درست و كردار به جا و نیز پیاده كردن اخلاق والای اسلامی در جامعه از اهداف اساسی امیرمؤمنان (ع) است [2] .

هنوز پایه های حكومت علوی تثبیت نشده بود كه عوامل بازدارنده ای در برابر آن رخ نمود. اگر چه این عوامل شاید در ابتدا چندان مشكل زا به نظر نمی آمد، ولی زمانی كه مجموعه ی این عوامل در تار و پود اجتماع مسلمانان نفوذ كرد سرنوشت حكومت علی (ع) را آرام آرام به سمتی كه او نمی خواست كشید و در پایان به شهادت آن رهبر راستین انجامید. این عوامل بازدارنده را می توان در چهار محور اساسی بررسی كرد:

یكم: یاران نایاور؛ دوم: بدعت های برجا مانده؛ سوم: بی عدالتی های گذشته؛ چهارم: دنیا گرایی خواص. برآیند این چهار عامل، سه نبردی بود كه بر حكومت علی (ع) تحمیل شد: نبرد جمل و صفین و نبرد نهروان. و در پایان آن گاه كه برای خاموش كردن فتنه های پر شمار معاویه آماده ی لشكركشی به شام می شد، گروهی از خوارج: عبدالرحمن بن ملجم مرادی، برك بن عبدالله، عمرو بن بكر هم پیمان شدند تا علی (ع)، معاویه و عمرو بن عاص را به قتل رسانند [3] هر سه در بامداد نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40 به طعمه های خود حمله كردند: شمشیر برك بن عبدالله به پشت معاویه نشست و از مرگ رهید [4] عمرو بن بكر، جانشین عمرو بن عاص، یعنی خارجة بن ابی حبیبة را كشت [5] و اما عبدالرحمن بن ملجم با تحریك بیش تر قطام (كه



[ صفحه 57]



پدر و برادرانش در نهروان كشته شده بودند) اقدام به قتل امیرمؤمنان (ع) كرد [6] امام علی (ع) با تاركی خونین فرزندان خود را فرا خواند تا به آنان آخرین سفارش های خویش را برساند و عباس بن علی (ع) كه اكنون جوانی كامل و آگاه به تمامی مسائل آن دوران است، شهادت پدر ارجمند خود را به دست بی خردان نااهل می نگرد. فتنه های معاویه، نامردمی های مردم، یاران نایاور امام علی (ع) را به چشم خویش می بیند. و اینك در شهادت پدرش سوگمند و گریان است.


[1] همان، خ 205.

[2] همان، خ 78.

[3] الكامل ج 3، ص 388.

[4] همان، ص 393.

[5] همان، ص 394.

[6] همان، ج 3، 390.